جدول جو
جدول جو

معنی گنده کاری - جستجوی لغت در جدول جو

گنده کاری
کارهای زشت و ناپسند کردن
تصویری از گنده کاری
تصویر گنده کاری
فرهنگ فارسی عمید
گنده کاری
(گَ دَ / دِ)
عمل گنده کار. رجوع به گنده کار شود
لغت نامه دهخدا
گنده کاری
ارتکاب اعمال زشت و ناپسند
تصویری از گنده کاری
تصویر گنده کاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
عمل کندن و نقش و نگار انداختن روی سنگ، چوب یا فلز، کنده گری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرده کاری
تصویر خرده کاری
انجام کارهای کوچک و جزئی، کنایه از به دقت انجام دادن کاری
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند بکند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پنبه کاری
تصویر پنبه کاری
شغل و عمل کشاورزی که پنبه می کارد، زراعت پنبه
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ / دِ)
نقشها که به زر و چوب و سنگ و امثال آن کنند. (غیاث). کنده گری. حکاکی. (فرهنگ فارسی معین). عمل کنده کار. (از آنندراج). حکاکی. (ناظم الاطباء). نقش کندن بر ظروف و آلات فلزی. عمل کندن اشکال در اوانی و ظروف و دیگر چیزهای فلزین. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، منبت کاری. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
کار و عمل رنده کار. شغل و پیشۀ رنده کار. رجوع به رنده کار شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دُ)
کاشتن گندم. رجوع به گندم شود
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ / دِ)
آنکه کارهای زشت و پست کند
لغت نامه دهخدا
(گُ نَهْ)
عمل گنه کار. تقصیرکاری. مجرمی. عصیان. اثم. جرم. بزه کاری:
به پاسخ سخن لرزلرزان شنید
ز زروان گنهکاری آمد پدید.
فردوسی.
ز نادانی آمد گنه کاریم
گمانم که دیوانه پنداریم.
فردوسی.
خواجه درداده تن بدان خواری
از چه از تهمت گنه کاری.
نظامی.
گرچه بر جان عاشقان خواری است
توبه در عاشقی گنه کاری است.
نظامی.
نان دهانم بدین گنه داری
نان خورانم بدان گنه کاری.
نظامی.
دوستانم توبه گویند از گنه کاری به من
توبه تا من میکنم هرگز نباشد برقرار.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرده کاری
تصویر خرده کاری
عمل خرده کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خواری
تصویر گنده خواری
کسی که چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) خورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خوری
تصویر گنده خوری
خوردن خوراکهای بد و پست (مانند شکنبه روده و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده کاری
تصویر گشاده کاری
حالت و کیفیت گشاده کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه کاری
تصویر پنبه کاری
عمل پنبه کار زراعت پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسنده کاری
تصویر بسنده کاری
رضایت خشنودی، قناعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده کار
تصویر گنده کار
آنکه کارهای زشت و ناپسند کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گندم کاری
تصویر گندم کاری
کاشت گندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
کنده گری حکاکی، منبت کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنده کاری
تصویر کنده کاری
((کَ دِ))
حکاکی روی چوب، فلز و غیره. حکاکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گژفه کاری
تصویر گژفه کاری
آسفالت کاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زنده داری
تصویر زنده داری
احیاء
فرهنگ واژه فارسی سره
حکاکی، کنده گری، نقر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
Laughableness, Funniness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
drôlerie, caractère risible
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
Lustigkeit, Lächerlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
смішність , сміховинність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
zabawność, śmieszność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
滑稽 , 可笑性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
diversão, risibilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
comicità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
diversión, comicidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خنده داری
تصویر خنده داری
забавность , смешливость
دیکشنری فارسی به روسی